می انتظار می کشم و باز انتظار می کشم؛ کار دیگری جز انتظار ندارم . انتظار برای آن چیزهایی که آرزوهایم را ساخته اند. انتظار برای روزهای بهتر ، انتظار برای پایان تیرگی ها، انتظار برای گفتن حرفهای نگفتهای که راه گلویم را سد کرده اند ، انتظار برای پایان یافتن خاموشی فریادهایم، انتظار برای شنیدن صدایی عاشقانه از میان تیرگی شب. + تاريخ سه شنبه 28 / 8 / 1391برچسب:, | ساعت1:40 AM | نويسنده yasi joon
وقتی بغضم شکسته شد و بغزهایم.......... غرق شد در اندوه و بی تابی فقط سکوت با من بود گاهگاهی که تنم خسته ار لحظه ها...... به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شود شبهایی که بالشتم..... خیس می شد از اشک شبانه و حسرت فقط سکوت با من بود دیری است....... که با درد خود هم آشیان شده ام وهنوز,........ سکوت با من است کاش به جای تو...... بر سکوت عاشق بودم + تاريخ چهار شنبه 22 / 8 / 1391برچسب:, | ساعت5:34 PM | نويسنده yasi joon
وقتی می فهمی که برای رسیدن به بارزش ترینها مجبوری که خودتو به بی ارزش ترین تبدیل کنی اونوقت می فهمی سرنوشت انسان این نیست سرنوشتی که ارزش انسان با اطرافیان مشخص میشه با لباس بی لباسی با نقاب تظاهر. جالب است وقتی انسان به مشکلی بر میخوره حتی ان اجسام با ارزش اطرافیان همان لبلس ها حتی انقاب تظاهر از او دست کشیده واو تنهای تنها می ماند. ان وقت او به یاد او می افتد وا او را می خواند توبه میکند واز او جوابی نمیاد وبعد از او گله میکنند ولی ازاو صدایی می رسدولی دل اوست کر شده وا اونمی تواند این صدای رسا بشنودکه ای بنده تو مستفل بودی وتو با میل خود به بیراهه رفتی در حالی که ما راه درست وغلط را بر تو نماینگر کردیم والن تو تقاص اشتباهات خودتو پس میدی
+ تاريخ سه شنبه 21 / 8 / 1391برچسب:, | ساعت8:30 PM | نويسنده yasi joon
|
| |